اسپنتان

متن مرتبط با «دولت» در سایت اسپنتان نوشته شده است

در دولت

  • تنها تفریحم رفتن به خانه قدیمی است.روشن کردن بخاری چوبی حس خاصی دارد که نمی توان آن را جای دیگر تجربه کرد.تماشای شعله های آتش ،دیدنی است.در لابلای هر کدام از آن زبانه ها قسمتی از خاطرات برباد رفته کودکی نمایان است.به نظر خاله زنکها این رفتارم غیرمعمول است.از اینکه قیدشان را زده ام ناراحت هستند و گاه در میان سخنانشان این ناراحتی را ابراز می کنند.من انگار مدت زمانی ست که حرفها و حدیثها را دیگر نمی شنوم و در عالمی دیگر سیر می کنم.دیروز ماهاتون آمده بود.اخبار مردمان دهکده را از بر بود.من بیشتر از نیم حرفهایش را نشنیدم و فقط سر تکان دادم.ماهاتون خوشحال بود.پسرش ،نمی دانم از کدام مرز کارت رزاق گرفته بود.قرار بود به پاس مرزداری برایش حقوق ماهیانه بریزند.دری از دولت به رویش باز شده بود که پسرش را از پتک کوبیدن بر آهن پاره های داغ آهنگری رها می ساخت. بخوانید, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها