روز پدر

می گوید "بیا پیاده به آرامستان برویم و روز پدر را به پدربزرگ تبریک بگوییم."لبخند تلخی می زنم و می گویم"که کرونا را به سرزمین مردگان هم هدیه کنیم؟"می گوید"درگذشتگان که کرونا نمی گیرند."می گویم"نمی توانی با این ترفند قرنطینه را دور بزنی.قرنطینه قرنطینه است."می گوید"چطور است که پدر آن را دور زده است."می گویم"فعلا فقط توانایی کنترل تو را دارم.مردان بزرگ را نمی توان کنترل کرد."اخم و سکوت ممتدش رنج آور است اما نمی توانم برایش کاری انجام دهم.او در تضاد عقاید دو آدم بزرگ گیر کرده و نمی داند که چطور خود را برهاند.من هم نمی دانم!