ناهنجار

ساخت وبلاگ

چای را دم کرده و سر را در کتاب فرو کرده ام.صدای چرخش پنکه سقفی سکوت را شکسته است.صدای ناهنجارش برایم موزون است و خاطرات کودکی را زنده می کند.صدای موزونی که من می شنوم، برای دیگران ناهنجار است و اعصابشان را بهم می ریزد.گاه هم می ترسند که سقوط کند و روی سرشان بیفتد.من اما هر تابستان با همین صدا کتاب خوانده ام،آشپزی کرده ام و زندگی کرده ام.آن دوران خاص سپری شده ، موجش در چرخش باد به حرکت در آمده و ذهن را آزار می دهد.در صفحه ای روان شناسی خواندم که این تعلق خاطر به وسایل و گذشته یک نوع بیماری روانی است که می تواند یک نام علمی شسته و رُفته داشته باشد.هر چه هست صدای ناموزون موزون حواسم را از کتاب خواندن پرت کرده و کودکی را زنده کرده است.

+ نوشته شده در یکشنبه بیست و نهم مرداد ۱۴۰۲ ساعت 5:23 توسط Espantan  | 

اسپنتان...
ما را در سایت اسپنتان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : espantano بازدید : 50 تاريخ : يکشنبه 29 مرداد 1402 ساعت: 14:35