کادو

ساخت وبلاگ
دیدن فلاکت آدمهای پولدار و خسیس از گند هر مردابی کریه تر است.من از تلگرام در حال گفتگو با او بودم و از پشت فرسنگها فاصله تعفن مردابی را که در آن دست و پا میزد حس میکردم.میخواست دخترش را عروس کند از قبل برای عروس هدیه ای گرفته بودم.هدیه ای در خور که نه سیخ بسوزد و نه کباب.در لابلای چتهایش و شاید به نظر خودش غیرمستقیم قیمت کادویی را که باید برایش ببرم تعیین کرد.قیمت هدیه ای که خریده بودم در همان مایه های نرخی بود که او مدنظرش بود.هدیه روی میز عسلی روبه رویم افتاده و انگار دیگر قدر و منزلتی ندارد.حتی دیگر دلم نمی خواهد به عروسی بروم که ارزش آدمها را با ارزش هدیه هایشان می سنجند. در دل آرزو کردم که آسمان و ریسمانی به هم بافته شود و من از رفتن معاف شوم.مثلا پهل ماشکید بشکند و من و هدیه ام آنطرف پل جا بمانیم یا کمی دورتر آنطرف خط مرزی بلوچستان جا مانده و حق عبور نداشته باشیم. اسپنتان...
ما را در سایت اسپنتان دنبال می کنید

برچسب : کادو, نویسنده : espantano بازدید : 153 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 12:35