چال

ساخت وبلاگ
یک بار هم دختر را ندیده و به خواستگاری یک عکس رفته حالا هم نامزد کرده.گفتم"مگر با هم به آزمایشگاه و مشاوره نرفتید؟"می گوید"چرا اما نقاب زده بود."در دل متاسف شدم. خندیدم و گفتم"حالا فرصت برای دیدنش زیاد است."لبخندی زد و گفت"وقتی می خندد مثل تو روی گونه اش چال می افتد."یک لحظه هنگ کردم.در دل گفتم"پسرک خیره!تو چه کار به چال روی گونه ی من داری؟"و رو به او گفتم"تو که می گویی او را ندیده ام. پس چال روی گونه اش را کجا دیدی؟"گفت"مادرم گفته چال روی گونه دارد."دیگر دم در خانه رسیده بودیم.او را بدرقه کردم و در را بستم.او بخش زیبایی از تجربه متاهلی را از دست خواهد داد.تعصب بلوچ بخش زیبای زندگی اش را لگدمال میکند. اسپنتان...
ما را در سایت اسپنتان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : espantano بازدید : 148 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 19:47